مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • اشکنان | \eškanān\، شهری کوچک و مرکز بخشی به همین نام در شهرستان لامِرد (استان فارس).
  • اشلیک |
  • اشلگل |
  • اشکودا | \eškodā\، مجتمع بزرگ صنعتی و تولید خودرو در جمهوری چک.
  • اشلایرماخر |
  • اشکفت گل گل | \eškaft-e golgol\، یک فتح‌نامۀ آشوری در پشتکوه، واقع در استان ایلام امروزی.
  • اشکور | نام منطقه‌ای وسیع در قسمت جنوبی و كوهستانی شهرستان رودسر از استان گیلان. وجه تسمیۀ اشكور روشن نیست. «وَر» در تداول فارسی و نیز در زبان محلی به معنای پهلو و جنب است. مثلاً «چاكور» به معنای جنب مرتع است. اتصال «وَر» به «اشك» نشان می‌دهد كه احتمالاً اشك نام جایی و یا كسی بوده است. در منابع كهن از اشكور به صورت «...
  • اشمیت، ویلهلم | \ešmīt\ ، ویلهِلم (1868-1954 م / 1246-1332 ش)، مردم‌شنـاس و زبـان‌شناس آلمـانی، رهبر مکتب پرنفوذ فرهنگی ـ تاریخی قوم‌شناسی اروپا، و از کشیشان کلیسای کاتولیک رومی.
  • اشم وهو | \ašem vohū\، نام دومین دعا از 4 دعای مقدس زردشتی به‌گویش کهن اوستایی، موسوم به گویش گاهانی.
  • اشکنازی | \aškenāzī\، (جمع: اشکنازیم) عنوان یهودیان اروپا، یا مهاجر به سایر نقاط جهان، که اجدادشان در آلمان و اروپای شرقی زندگی می‌کردند، به زبان ییدیش سخن می‌گفتند.
  • اشکنوان | \eškanvān\، قلعه‌ای باستانی در استان فارس که در ناحیۀ کوهستانی بلوک ابرج، در شمال غربی شهر استخر، نزدیک روستای مائین قرار داشت.
  • اشکنه | \eškene\، از غذاهای آسان و زودپخت، از دستۀ تریدها، که تقریباً در تمامی مناطق ایران رواج دارد.
  • اشمونین | ا اَشمونین، شهری در صعید مصر، تابع مدیریت اسیوط، در كرانۀ باختری نیل در °27 و ´47 عرض شمالی. اشمونین از كهن‌ترین شهرهای مصر به شمار می‌رود كه در روزگار فراعنه خمونو1 نام داشته، و یكی از ولایات مصر علیا و مركز پرستش الهه آنوبیس2 یا توت بوده است و یونانیان و رومیان آن را هرموپولیس ماگنا3 نامیده‌اند؛ اما نام قبل...
  • اشمولین، موزه | \mūze-ye ašmo(w)liyan\، با نام رسمی موزۀ هنر و باستان‌شناسی اشمولین، مهم‌ترین موزه از 4 موزۀ دانشگاه آکسفرد و کهن‌ترین موزۀ همگانی هنر، باستان‌شناسی و تاریخ طبیعی در بریتانیا.
  • اشوگبو | \ošogbo\، شهر و مرکز ایالت اُسون، در جنوب غربی نیجریه. این شهر در کنار رود اُشون و در 80 کیلومتری شمال شرقی اِبادان قرار دارد.
  • اشنیتسلر | \ešnītsler\، آرتور (1862-1931 م / 1241-1310 ش)، نمایشنامه و داستان‌نویس اتریشی.
  • آشوت |
  • آشوری، زبان |
  • اشوداد | \ašodād\، یا اَهلوداد، خیرات پرهیزکاران زردشتی بـه قدر توانایی در روزهای گاهنبار (ه‍ م)، همچنین خیرات به روحانیان (اوشیدری، 113؛ نیبرگ، II / 11).
  • اشوگهشه | \ašvaghoša\، (سدۀ 2 م)، خطیب، شاعر، نمایشنامه‌نویس و فیلسوف بزرگ بودایی از شمال هند.
  • اشی | \ašī\، (ح 352- ح 427 م)، عالم، یهودیِ بابلی، تدوین‌گر تلمود بابلی و از مفسران میشناه (اقوال و احکام ربیها پیش‌از سدۀ 3 م).
  • آشیرواد | \āšīrvād\، دعای طلب خیر و برکت در مراسم عروسی زردشتیان هند.
  • اشوینچیم |
  • اشنابل | \ešnābel\، آرتور (1882-1951 م / 1261-1330 ش)، نوازنده، آموزگار پیانو و آهنگ‌ساز اتریشی که بعدها تابعیت آمریکایی را برگزید.
  • اشویل | \ašvīl\، شهر و مرکز شهرستان بِنکِم، در قسمت غربی مرکز کارولینای شمالی (ایالات متحده).
  • آشویتس |
  • آشوب | \āšūb\، تخلص دو شاعر، یکی مازندرانی، دیگری هندی:
  • آشورنصیرپال | \āšūr-nasīrpāl\، یا آسورنصیرپال، نام دو تن از پادشاهان آشور:
  • آشوکا | \āšokā\ (در سنسکـریت: اَشُکـه؛ د 238 ق‌م ؟)، آخرین امپراتور مهم از دودمان ماوریای هندوستان که حمایت جدی او از دین بودایی در دوران فرمانروایی‌‌اش (ح 265- 238 ق‌م؛ یا به گفته‌ای 273-232 ق‌م) موجب گسترش هرچه‌بیشتر این دین در سرتاسر هندوستان شد.
  • اشون | \ašavan\، یا اَشاون، دارنده یا پیرو اَشَه (ه‍ م). این اصطلاح در جای‌جای اوستا بـه پیرو و معتقـد بـه راستی، در برابر درِگوَنت (دروند، دروغمند و پیرو دروغ) اطلاق می‌شود ( گاهان ... ، 113).
  • اشه | \aša\، یا اَرْته، راستی، درستی، حقیقت، جوهر قانون و قانونمندی، و مظهر نظم جهانی در آیین زردشتی.
  • آشیر | \āshīr\، یا آشر، یکی از قبیله‌ها یا اسباط (ه‍ م) دوازده‌گانۀ اسرائیل که به هشتمین پسر حضرت یعقوب (ع) ــ پسر دوم او از زلفه، کنیز لیه (زن اولش) ــ نسبت داده می‌شود.
  • اشی | \ašī\، اسم عام در گاهان (یسن 4:28، 1:43، 48: 8، 10:51) با معانی دوگانۀ پاداش، کیفر و تاوان (اجر و جزا)، و در اوستای متأخر (مثلاً یسن 3:9، 3:56) به‌معنای پاداش، بهره، سهم و آنچه به دست می‌آید.
  • اشنان | \ošnān\، گونه‌های متعددی از گیاهانی علفی تا درختچه‌ای، از تیرۀ اسفناجیان، با ارتفاع متنوع، گلهایی منفرد تا مجتمع و متراکم (زرگری، 4 / 227- 228؛ قهرمان، 1 / 52؛ مظفریان، 500- 501؛ زاهدی، 162؛ گل‌گلاب، 227؛ ثابتی، 350- 351).
  • آشوربانیپال | \āšūr-bānīpāl\ (در اکدی: آشور بانی اَپلی؛ اش‍ سدۀ 7 ق‌م)، آخرین شاه بزرگ کشور آشور (سل‍ 668- ح 627 ق‌م)، و مؤسس کتابخانۀ سازمان‌یافتۀ خاورمیانه در عهد باستان در نینوا.
  • آشوراده | آشوراده، یا عاشوراده، آبادیی در منتهى‎الیه شبه‎جزیرۀ میانکاله، در جنوب‎شرقی دریای مازندران با 1260 نفر جمعیت (مرکز آمار ایران، 15 / 47) و‌°54 و‌´1 طول شرقی و‌°36 و‌´55 عرض شمالی. آشوراده از دو جزءِ «آشور» (عاشور) که ظاهراً نام شخص، از نامهای رایج میان ترکمانان است و «آده» ترکی به معنی جزیره (جزیرۀ آشور) فراهم...
  • اشور | \aššūr\، همچنین اسّور و اسشور (که ظاهراً در اصل انشور بوده است)، خدای شهر باستانی آشور، شهری که از قدیم‌ترین زمانها نام او را بر خود داشت، و خدای ملی کشور آشور تا پایان حیات این امپراتوری، و پس‌از آن.
  • آشور | \āšūr\، عنوان سرزمین و شهری باستانی در دو کرانۀ دجله، از زاب کوچک تا مرکز سوریه و عراق امروزی.
  • اشمیت، هلموت | \ešmīt\، هلموت (ز 1918 م / 1297 ش)، صدراعظم آلمان غربی (1974-1982 م). او از سیاست‌مداران مؤثر در حزب سوسیال‌دمکرات آلمان و ناشر هفته‌نامۀ پرخوانندۀ دی تسایت بود.
  • اشمیت ـ رتلوف | \ešmīt-rotlūf\، کارل (1884-1976 م / 1263-1355 ش)، نقاش، گراورساز و گرافیست آلمانی.
  • اشنونا | \ešnūnnā\، یا اشنونه، تل‌الاسمر امروزی، شهری باستانی در درۀ رود دیاله، در 32 کیلومتری شمال شرقی بغداد.
  • اشنور فون کارولسفلد | \(ešnor fon kārolsfeld(t\، یولیوس (1794- 1872 م / 1208- 1289 ق)، نقاش و طراح آلمانی.
  • آشیکاگا | \āšīkāgā\، آتسوجی (1893-1983 م / 1272-1362 ش)، ایران‌شناس ژاپنی، متخصص فرهنگ و زبانهای باستانی ایران.
  • آشیکاگا | \āšīkāgā\، شهری در استان توچیگی در هونشوی ژاپن. آشیکاگا در کنار رود واتاراسه واقع شده است.
  • آشیل | \āšīl\ ، (در یونانی: آخیلِّئوس)، جنگجوی افسانه‌ای یونان و قهرمان کتاب حماسی هُمر، ایلیاد، که به‌علت شهرت و اهمیتی که در جهان یونانی پیدا کرد، سایر سرایندگان و تراژدی‌‌نویسان نیز به زندگی او پرداختند.
  • اصحاب ایکه | ام قومی یاد شده در قرآن كریم كه رسالت پیامبر خویش، شعیب (ع) را نپذیرفتند و بر ستمكاری خود اصرار ورزیدند. یاد اینان 4 بار در قرآن كریم، در سوره‌های حجر (15 / 78)، شعراء (26 / 176)، ص (38 / 13) و ق (50 / 14)، به میان آمده، و در كنار اقوامی چون ثمود، قوم لوط و قوم تُبَّع جای گرفته است. این قوم در منابع قصص، غالب...
  • اصحاب رس | قومی كافر كه به گفتۀ قرآن كریم پیامبر خویش را تكذیب كرده، به قتل رساندند. این تركیب 2 مرتبه در قرآن كریم به ترتیب در سوره‌های فرقان (25 / 38) و ق (50 / 12) در كنار اقوام دیگری چون عاد، ثمود و قوم نوح (ع) به كار رفته است. در این آیات و آیه‌های پیش و پس از آن، اصحاب رس به عنوان قومی بد دین معرفی شده‌اند كه از پ...
  • اصحاب فیل | عنوان قومی كه یاد آن تنها یك بار در سورۀ مكی فیل آمده، و داستان آن در روایات و تفاسیر با حملۀ ابرهه به مكه مربوط شده است. در قرآن كریم بدون هیچ گونه توضیح و تفسیری دربارۀ این قوم، چنین می‌یابیم كه خداوند، به سبب نیرنگ این قوم، پرندگانی را كه از آنان به ابابیل یاد شده، فرو فرستاد كه با پرتاب كردن سنگهایی از «س...
  • اصانلو | یا اُصالو، نام گروهی ایلی ـ عشایری از اقوام ترك زبان ایران. نام این گروه عشایری در متنهای تاریخی به صورتهای گوناگون اوسالو (اسكندربیك، 2 / 1085)، اوصالو (افشار، 11)، اسانلو، آسانلو (ظل السلطان، 43، 63) و اوصانلو (اعتمادالسلطنه، مطلع الشمس، 3 / 379؛ حكیم الممالك، 30) نیز آمده است. احتمالاً نام این گروه عشایر ت...
  • اصحاب اخدود | نام قومی كه در قرآن كریم از آنان یادی به میان آمده است و غالب مفسران، آنان را گروهی مؤمنانِ عذاب شده از سوی كافران دانسته‌اند.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: